نوع رویکرد پیشین ریاض در قبال نمر و نخستین بازداشت شیخ نمر در می ۲۰۰۶ میلادی ( به دلیل مشارکت در همایشی بینالمللی درباره قرآن کریم و بازداشت دوم، در ۲۳ اوت ۲۰۰۸ میلادی و سپس ایراد اتهاماتی چون «نمر از حکومت عربستان خواسته است به وضعیت قبرستان بقیع رسیدگی کرده، مذهب تشیع را به رسمیت بشناسد و یا حتی شیوههای آموزشی و درسی کنونی حاکم بر عربستان را تغییر داده یا لغو کند.» چه تشابهی با رویکردهای تندروانه مسلحانه و تروریستی و القاعده ای داشته و دارد؟
آیا به صرف اینکه شیخ نمردر ایران و سوریه تحصیلات دینی خود را پی گرفت و به درجه اجتهاد رسید و در عین حال در مدت سکونت در ایران، مدتی نیز در حوزه علمیه قم تحصیل نمود وسپس به تدریس کتابهایی همچون کتاب «اللمعة الدمشقیة» و کتاب «جامع المدارک» و «مستمسک عروة الوثقی» و «الحلقات» سید محمدباقر صدر پرداخته نشانی از تندروی و توجه به تفکر سلفی و بنیاد گرایانه را میتوان در وی یافت؟ اینکه نمر صرفا سنگبنای «مرکز اسلامی» را گذاشته دلیلی برای مقابله با دولت حاکم بر ریاض است و یا توجه به تعلیم و تربیت طلاب شیعه در عربستان. آیا به راستی آموزش تعالیم دینی جدا از یک فرقه خاص در عربستان باید ممنوع باشد و جامعه رنگ یک رنگی به خود گیرد؟
در واقع با وجود آنکه تروریسم و تروریست هنوز در ادبیات سیاسی جهان تعریف معین و مشترکی نیافته است، اما ویژگی های عمومی را می توان در همه گروههای تروریستی با هر ایدئولوژی و رویکردی سراغ گرفت. خشونت اولین ویژگی گروههای تروریستی بشمار می آید. دست یابی به اهداف از طریق شیوه خشونت بار، رویکرد عمومی همه گروههایی است که به ترور توسل می جویند . همچنین مطلق نگری و جزم اندیشی ویژگی گروههای تروریستی می باشد.
همچنین تروریسم با اندیشه ورزی و نگرش متفکرانه، خردورزی و تأمل هیچ سنخیت و سازشی ندارد. در این بین از خصوصیاتی که برای تروریسم برشمرده شد، آیا میتوان این ویژگی ها را هم در نمر یافت؟ آیا ایدئولوژی و عملکرد القاعده شباهتی با اندیشه ها و گفتار و کردار شیخ نمر دارد؟ آیا صرفا متهم کردن نمر به داشتن افکار تکفیری و شناسایی وی به عنوان فردی تررویست و تحریک جوانان عربستان برای ایجاد بی ثباتی در داخل و هم ردیف قراردادن نام وی در کنار تروریست های القاعده ای و برجسته کردن تلاش شیخ برای سرنگونی خاندان آل سعود میتواند محلی از اعراب داشته باشد؟
کدام اندیشه و گفتار نمر مخالفت کتاب وسنت است؟ آیا فروکاستن مقام شیخ نمر و اعلام نام وی همردیف با القاعده ای ها می تواند دلیلی متقن باشد؟ آیا از دیدگاه ریاض مطالبه حقوق شهروندی نمر و مخالفت با ساختار اقتدارگرای پادشاهی و مطالبه حقوق بشر به معنای تحریک جوانان برای بی ثباتی در داخل تفرسی میشود؟
در این میان هر چند شیخ نمر النمر انتقادهایی از دولت عربستان در مورد اعتراضهای شیعیان و علل حمله به شیعیان در تحولات بهار عربی داشته است و شیخ نمر گاه در خطابههایش رژیم سعودی را به اعمال "سیاستهای تبعیضآمیز طایفهای سازمانیافته و منظم بهویژه در مناطق شرقی عربستان و بهخصوص در دو منطقه "الاحسا" و "القطیف" متهم میکرد.( شیعیان شرقی از دید رژیم سعودی شهروندان درجه دو این کشور به شمار میآیند و فاقد هرگونه حق و حقوق شهروندی هستند، ) اما در واقع انتقاد از ساختار سیاسی را میتوان برابر با تررویسم دانست و جایگاه حقوق شهروندان و اقلیت های مذهبی در کشورها کجاست؟
گذشته از این هر چند ریاض تلاش کرده است در رویکردهای رسانه ای و سیاسی خود با ادعای اینکه "محافظان نمر همواره مسلح بودند نمر را "میزبانی از تروریستها" متهم کرده به این امر اشاره کند که او مثل هرتروریست دیگری خطرناک بود و اجرای حکم اعدام وی مصداق بارز عدالت بوده است" اما به راستی بر همگان مبرهن است که نمر حامی خشونت یا فرقهگرایی نبود.
از دیدگاه نمر دامنزدن به اختلافات طایفهای و مذهبی و ایجاد اختلاف بین شیعیان و اهل سنت امری غلط بود و ریاض با ایجاد تفرقه مذهبی و طایفهای و قبیلهای به حاکمیت خود بر عربستان ادامه می دهد. وی در رویکردهای اعلانی و سخنان خود حامی انتخابات به عنوان ابزاری برای اصلاحات در عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس بود و این امر از منظر حقوق شهروندی و معیارهای بین المللی نه تنها بد محسوب نمی گردد بلکه دفاع از حقوق در جوامع اقتدارگرا نیز هست.
در بعد دیگری اگر اتهام شیخ نمر چنین آمده بود: در ۴ مارس ۲۰۱۵ دادگاه تجدید نظر وی را به اتهام «حمل سلاح، تحریک به اختلافات طایفهای و اطاعت نکردن از ولی امر» به اعدام محکوم کرد. در این بین ریاض تلاش کرده است نمر را به دامنزدن به اختلافات طایفهای و مذهبی و ایجاد اختلاف بین شیعیان و اهل سنت متهم کند و با برجسته کردن تلاش نمر برای سرنگونی دولت و معرفی اعدام وی به عنوان قصاص و اجرای احکام الهی بر شرعی بودن اعدام توجه کند اما به راستی اعدام شیخ گامی در جهت کاهش تنش در جهان اسلام بود؟زمانی که سعودی ها شیخ نمر را اعدام کردند ناآرامی خاصی در مناطق شرقی و شیعه نشین این کشور بود.
آیا تروریست های کنونی چون داعش در جهان اسلام از منابع شیعی آموزش می بینند و از آموزه های شخصیت هایی چون نمر بهره می برند؟ آیا واکنش منفی مقامات مذهبی سنی و شیعه در جهان اسلام ایران ،عراق ، فلسطین و.. دلالتی بر توجه ریاض به دامن زدن به اختلاف های فرقه ای در جهان اسلام نبود؟ آیا محکومیت بین المللی عربستان سعودی هم توسط سازمان های حقوق بشر و... دلیلی بر شناسایی نمر به عنوان فردی غیر تررویست و حق جو نبود؟ آیا تبعات و پیامدهای اعدام نمر برای منطقه و جهان اسلام و همگرایی در جهان اسلام منفی نیست؟
آنچه مشخص است ریاض در شرایط کنونی و با درک شرایط داخلی، منطقه ای و بین المللی خود زمان کنونی را بهترین زمان برای اعدام نمر انتخاب کرد. در این رویکرد، ریاض با توجه به رویکردهایی چون القائ قدرت عربستان در مقابل با ایران ، تطهیر عربستان در مورد حمایت از گروه های تندرو ، متهم کردن ایران به فرقه گرایی شیعی، معرفی ایران به عنوان برهم زننده نظم وثبات در منطقه ، از قطع روابط با ایران به بهانه حمایت ایران از تروریسم و اجماع سازی عربی در مقابل ایران ، القا سردمداری خود در مبارزه با تروریسم و توجه به تشکیل ائتلاف نظامی ضد ترورو..... دست به اعدام شیخ نمر زده است .
در کنار این نیز باید توجه داشت اعدام نمر می تواند پوششی بر اختلافات داخلی در عربستان ، شکست های ریاض در بحران های منطقه ای ، تضعیف ایران و متحدان منطقه ای و مشغول کردن آنها، جلب اعتماد دوباره غرب به ریاض و ممانعت از کاهش فشار غرب به ایران و...... نیز تفسیر گردد.
منبع : خبرگزاری فارس
111/119